یه روزی اسم بندر عباس می اومد تن میلرزید روزی که مجبور شدیم ۵سال بخاطر شغل همسرم ساکن بندر بشیم باور نمیکردم بشه ۴۵ سال ،،آخه بچه زیباترین شهر شمال بودم حالا دلم هرگز نمیخواد ترکش کنم چون ما ساختیم وآبادش کردیم به شهرم فقط برای تفریح ودیدار بستگان میرم اونم روز بعد احساس دلتنگی دارم حالا بندر شده وطنم خیلی دوستش دارم وشام جزئی خونه رو تواین ساحل با همسرم صرف میکنیم